در حال دیدن این عنوان: |
۶ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: دکتر جکیل و مستر هاید] | ||
نام کاربری: VeriaLEO
پیام:
۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی - یوهان کرایف - پرسپولیس - آرژانتین - علی کریمی - کارلوس کیروش - عبدالله ویسی گروه:
- کاربران عضو |
آرامش رو باید خود آدم در درونش به وجود بیاره وگرنه اگه به این دنیا باشه آرامش هیچوقت بوجود نمیاد.
|
||
۱۳ دی ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: دکتر جکیل و مستر هاید] | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
نقل قول VeriaLEO نوشته:آرامش رو باید خود آدم در درونش به وجود بیاره وگرنه اگه به این دنیا باشه آرامش هیچوقت بوجود نمیاد. آره. ولی گاهی تو نقاط پیک زندگی فضایی نمی مونه. یه چیزایی حرمت دارن. مثل کتاب. نباید وقتی شرایط ذهنی مناسبی نداری بری سراغشون. |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۴ دی ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: دکتر جکیل و مستر هاید] | ||
نام کاربری: VeriaLEO
پیام:
۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی - یوهان کرایف - پرسپولیس - آرژانتین - علی کریمی - کارلوس کیروش - عبدالله ویسی گروه:
- کاربران عضو |
" نیمهشبی سرد به سمت خانه میرفتم. ساعت حدود سه بود و چراغهای خیابان نور میتاباند، اما تا چشم کار میکرد اثری از موجود زنده به چشم نمیخورد. ناگهان دو نفر را در دو سمت خیابان دیدم؛ یکی مردی کوتاهقد و دیگری دختری کوچک که حدود هشت سال داشت. مرد با قدمهای تند پیش میرفت و دختر در جهت مخالف او میدوید. به ناگاه اتفاق عجیبی افتاد؛ دختر که میدوید به مرد اصابت کرد و نقش زمین شد، مرد هم بیتوجه پایاش را روی بدن دخترک گذاشت و از روی او عبور کرد! دختر با تمام قوا فریاد میکشید و گریه میکرد، اما مرد بیتفاوت مسیرش را ادامه داد؛ تو گویی نه انسان، بلکه ماشینی بیاحساس بود. فریادزنان مرد را تعقیب کردم، او را گیر انداختم و پیش دختربچه برگرداندم. جمعیت زیادی دور دخترک جمع شده بودند؛ از خانوادهاش تا همسایهها. دختر هنوز گریه میکرد و کسی را دنبال دکتر فرستاده بودند. مرد بالای سر دختر ایستاد؛ در چهرهاش هیچ احساسی به چشم نمیخورد، اما نگاهش که از روی من گذشت، خون در رگهایام یخ بست! به ناگاه نفرتی بیوصف تمام وجودم را پر کرد..." از کتاب دکتر جکیل و آقای هاید |
||
۱۵ دی ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: دکتر جکیل و مستر هاید] | ||
نام کاربری: Daughter.of.Eve
نام تیم: مالاگا
پیام:
۶,۹۵۲
عضویت از: ۲۰ مهر ۱۳۹۰
از: تبريز
طرفدار:
- مسي - پویول-ژاوی-کرایف - تراکتور سازی تبریز(تيراختور) - آرژانتين و اسپانيا - پپ گوارديولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران انجمن - مترجمین اخبار - لیگ فانتزی |
نقل قول VeriaLEO نوشته:" نیمهشبی سرد به سمت خانه میرفتم. ساعت حدود سه بود و چراغهای خیابان نور میتاباند، اما تا چشم کار میکرد اثری از موجود زنده به چشم نمیخورد. ناگهان دو نفر را در دو سمت خیابان دیدم؛ یکی مردی کوتاهقد و دیگری دختری کوچک که حدود هشت سال داشت. مرد با قدمهای تند پیش میرفت و دختر در جهت مخالف او میدوید. به ناگاه اتفاق عجیبی افتاد؛ دختر که میدوید به مرد اصابت کرد و نقش زمین شد، مرد هم بیتوجه پایاش را روی بدن دخترک گذاشت و از روی او عبور کرد! دختر با تمام قوا فریاد میکشید و گریه میکرد، اما مرد بیتفاوت مسیرش را ادامه داد؛ تو گویی نه انسان، بلکه ماشینی بیاحساس بود. فریادزنان مرد را تعقیب کردم، او را گیر انداختم و پیش دختربچه برگرداندم. جمعیت زیادی دور دخترک جمع شده بودند؛ از خانوادهاش تا همسایهها. دختر هنوز گریه میکرد و کسی را دنبال دکتر فرستاده بودند. مرد بالای سر دختر ایستاد؛ در چهرهاش هیچ احساسی به چشم نمیخورد، اما نگاهش که از روی من گذشت، خون در رگهایام یخ بست! به ناگاه نفرتی بیوصف تمام وجودم را پر کرد..." از کتاب دکتر جکیل و آقای هاید اضافه کردم به معرفی |
||
۱۵ دی ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: دکتر جکیل و مستر هاید] | ||
|
الا رابینستین از زمانی خود را میشناخت مثل یک برکه بود. کم کم چهل ساله میشد. مدتها بود که عادتهایش، خواسته هایش و تمایلاتش، همه در یک جهت بودند. روزهایش بر روی یک مسیر همیشگی میگذشتند، روزهایش معمولی، یکنواخت و یکسان بود بخصوص در این بیست سال گذشته، تمام کارهایش را حتی کارهای ریز و بی اهمیت را با زندگی زناشویی هماهنگ کرده بود. هر سوراخی که از آن عبور میکرد، هر دوست جدیدی که پیدا میکرد و حتی در بی اهمیت ترین تصمیماتش همیشه اولویت با زندگی زناشویی بود. خانه و خانواده اش مثل قطب نمایی به زندگیش جهت میدادند. شوهرش دیوید، یک دندانپزشک معروف بود. در شغلش کاملا موفق و ثروتمند بود. رابطه آن ها آنقدرها که باید عمیق نبود. الا این موضوع را می دانست، اما این را هم می دانست که در ازدواجهایی مثل ازدواج آن ها که سال ها طول می کشد، اولویت های مهم تری وجود دارد: گذشت متقابل ، مهربانی، درک، احترام،صبر و البته یک چیز دیگر که در زندگی زناشویی از همه مهم تر است، بخشش. البته اگر از دستتان بر می آید که باید بر بیاید. اگر شوهرتان خطایی کرد، که حتما می کند، هر چه که باشد باید او را ببخشید. از کتاب ملت عشق آلیف شافاک |
||
۳ بهمن ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: ده بچه زنگی] | ||
نام کاربری: Daughter.of.Eve
نام تیم: مالاگا
پیام:
۶,۹۵۲
عضویت از: ۲۰ مهر ۱۳۹۰
از: تبريز
طرفدار:
- مسي - پویول-ژاوی-کرایف - تراکتور سازی تبریز(تيراختور) - آرژانتين و اسپانيا - پپ گوارديولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران انجمن - مترجمین اخبار - لیگ فانتزی |
کتاب منتخب بهمن ماه: نویسنده: آگاتا کریستی مترجم: خسرو سمیعی انتشارات: هرمس تعداد صفحه: ۲۵۲ ژانر: ادبیات داستانی جنایی قیمت پشت جلد: چاپ نهم، ۱۸۰۰۰ تومان درباره کتاب : این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است و ثأثیر بسیاری بر ادبیات جهان و رمان داشته است؛ و به گفتهٔ آگاتا کریستی سختترین و بهترین اثری است که خلق کرده و در نوع خود یک شاهکار در ادبیات داستانی به حساب میآید. این کتاب ششمین کتاب پرفروش تاریخ و اولین کتاب پرفروش جنایی در دنیاست. آگاتا کریستی دربارهٔ این رمان میگوید: این رمان نیازمند تکنیکی دشوار و برای من بسیار چالشبرانگیز بود. من از نوشتن آن بسیار لذت بردم و امیدوارم این رمان بتواند رضایت سختگیرترین خوانندگان را جلب کند. قسمتی از کتاب: [قسمت ابتدایی] آقای قاضی واگریو که به تازگی از مسند قضا بازنشسته شده بود در گوشهای از واگن درجه یک، مخصوص سیگاریها، نشسته بود به سگار پک میزد و نگاه مشتاقانهای به اخبار سیاسی روزنامه تایمز میانداخت. روزنامه را پایین گذاشت و به بیرون نگریست حالا داشتند از سامرست میگذشتند. به ساعتش نگاهی انداخت. هنوز دو ساعت به پایان سفرش مانده بود. Pdf: مشاهده لینک حلال و حرومش گردن خودتونه |
||
۱۳ بهمن ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: ده بچه زنگی] | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
نقل قول Anis نوشته:حلال و حرومش گردن خودتونه *گیف سر تکون دادن کفتر* |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۳ بهمن ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: ده بچه زنگی] | ||
|
کتاب ملت عشق نوشته آلیف شافاکدانلود کتاب ملت عشق |
||
۲۱ بهمن ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: ده بچه زنگی] | ||
نام کاربری: Leo.Messi
نام تیم: میلان
پیام:
۶,۱۵۳
عضویت از: ۶ شهریور ۱۳۸۹
از: تهران
طرفدار:
- لیونل مسی - یوهان کرایف - استقلال - آرژانتین - برزیل - اسپانیا - رضا قوچان نژاد - اشکان دژاگه - پپ گواردیولا گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مترجمین اخبار |
ده بچه زنگی یه رمان جنایی فوق العادست. خیلی سال پیش خوندمش و دقیق یادم نیست، ولی یادمه خیلی درگیر کننده بود، با یه پایان غیرمنتظره. انقدر دوست داشتم که بعدش خیلی کتاب از اگاتا گریستی خوندم حتما بخونید اگه به تم جنایی و معمایی علاقه مندید.
|
||
۲۲ بهمن ۱۳۹۷
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: ده بچه زنگی] | ||
نام کاربری: Daughter.of.Eve
نام تیم: مالاگا
پیام:
۶,۹۵۲
عضویت از: ۲۰ مهر ۱۳۹۰
از: تبريز
طرفدار:
- مسي - پویول-ژاوی-کرایف - تراکتور سازی تبریز(تيراختور) - آرژانتين و اسپانيا - پپ گوارديولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران انجمن - مترجمین اخبار - لیگ فانتزی |
خب بالآخره بعد یک سال فرصت شد تا راز فال ورق رو بخونم. خیلی کتاب جالبیه. روند داستان رمزآلوده و باعث میشه جذبش بشید. خلاصه پیشنهاد من اینه که اگه نخوندید، بخونید
|
||
۲۴ بهمن ۱۳۹۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |