به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: frederic*chopin
پیام: ۱,۶۹۹
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
زهرا نوشته:

نقل قول
چون توحید رو قبول داری میدونی که خالق حکیم و عاقل تام ،حادث فعل ارجحه نه حتی راجح...پس با توجه به صفات رحمانیه و اطلاق خیر در افعال ربوبی ،به قطع ، ایجاد معدوم همون ایصال خیر بر عباد است که از او انتظار میرود


راموسن کمی غیر متکلفانه حرف بزنید بفهمیم ، آدم حس میکنه با یک طلبه که در نماز جمعه خطبه میخونه طرفیم ، میترسیم وسطش فوشی ام بهمون بدن نفهمیم :دی

ما غلط بکنیم به بارسایی جماعت اونم بسیج خواهران فحش بدیم . ..چشم حق با شماست..منظورم اینه چون خداوند خیر مطلق است و هیچ کاری رو انجام نمیده مگر بر اساس حکمت متعالی و مصلحت ..پس ایجاد بندگان هم خیر بوده که اگر نبوده پس انجام نمیداده...




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: frederic*chopin
پیام: ۱,۶۹۹
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
Ramona نوشته:

اینکه میگن خدا آفریده چون میتونسته اصلا برای من قانع کننده نیست. ما موجوداتی هستیم که شعور داریم می فهمیم . رنج می کشیم و لذت می بریم و از همه مهمتر فکر می کنیم. چرا باید خدا چنین موجودی با این آپشنای فراوان رو بیافرینه صرفا بخاطر اینکه میتونه. نگاه به خودتون نکنید که زندگیتون آرامش داره. آیا اون بچه ای که غذا نداره بخوره ، اون بیماری که آرزوش مرگشه ، اون زندانی ای که مدام مورد تجاوز قرار میگیره و فیلسوفی که دلیلی برای زنده بودنش پیدا نمی کنه و عذاب می کشه همه اینا آفریده شدن چون خدا میتونسته؟

اگر زندگی رو ابدی بدونیم ...دنیای فعلی لحظه ای بیش نیست...و محروم شدن از اون لذات ابدی به سختی نکشیدن در دنیا نمیارزه...همونطور که زینب سلام الله علیها فرمودند ما رایت الا جمیلا




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: frederic*chopin
پیام: ۱,۶۹۹
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
سَیّد منتظِر نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
زهرا نوشته:

نقل قول
چون توحید رو قبول داری میدونی که خالق حکیم و عاقل تام ،حادث فعل ارجحه نه حتی راجح...پس با توجه به صفات رحمانیه و اطلاق خیر در افعال ربوبی ،به قطع ، ایجاد معدوم همون ایصال خیر بر عباد است که از او انتظار میرود


راموسن کمی غیر متکلفانه حرف بزنید بفهمیم ، آدم حس میکنه با یک طلبه که در نماز جمعه خطبه میخونه طرفیم ، میترسیم وسطش فوشی ام بهمون بدن نفهمیم :دی

تو نماز جمعه هم والا اينطورى حرف نمى زنن.

والا بخدا
منم همینو میگم خیلی فلسفی شد.من دو خط میخونم کلا منصرف میشم از خوندن چون هیچی نمیفهمم
با خودم میگم خدایا اینکه فارسی نوشته شده، یا فارسی من خرابه یا من نمیفهمم که نمیفهمم
بحث هدف از خلقت یه چیز غیر نامانوس برای ما انسان ها چون ظرف وجودی مغزمون محدوده و نمیتونه همه چیز رو درک کنه ولی امیرالمونین توی خطبه اول نهج البلاغه شون یه توضیحاتی دادن در اینباره.بخونید شاید بدردتون خورد

حرف حق هم همینه...




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: frederic*chopin
پیام: ۱,۶۹۹
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
زهرا نوشته:

نقل قول
چون توحید رو قبول داری میدونی که خالق حکیم و عاقل تام ،حادث فعل ارجحه نه حتی راجح...پس با توجه به صفات رحمانیه و اطلاق خیر در افعال ربوبی ،به قطع ، ایجاد معدوم همون ایصال خیر بر عباد است که از او انتظار میرود


راموسن کمی غیر متکلفانه حرف بزنید بفهمیم ، آدم حس میکنه با یک طلبه که در نماز جمعه خطبه میخونه طرفیم ، میترسیم وسطش فوشی ام بهمون بدن نفهمیم :دی

تو نماز جمعه هم والا اينطورى حرف نمى زنن.






۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
The Emperor
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام: ۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ
- یوهان کرویف
- پرسپولیس
- اسپانیا، آرژانتین
- احمد عابدزاده، کریم باقری
- فرانک ریکارد
- افشین امپراطور
گروه:
- لیگ فانتزی
- کاربران عضو
- مدیران کل
افتخارات
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
Ramona نوشته:

اینکه میگن خدا آفریده چون میتونسته اصلا برای من قانع کننده نیست. ما موجوداتی هستیم که شعور داریم می فهمیم . رنج می کشیم و لذت می بریم و از همه مهمتر فکر می کنیم. چرا باید خدا چنین موجودی با این آپشنای فراوان رو بیافرینه صرفا بخاطر اینکه میتونه. نگاه به خودتون نکنید که زندگیتون آرامش داره. آیا اون بچه ای که غذا نداره بخوره ، اون بیماری که آرزوش مرگشه ، اون زندانی ای که مدام مورد تجاوز قرار میگیره و فیلسوفی که دلیلی برای زنده بودنش پیدا نمی کنه و عذاب می کشه همه اینا آفریده شدن چون خدا میتونسته؟

اگر زندگی رو ابدی بدونیم ...دنیای فعلی لحظه ای بیش نیست...و محروم شدن از اون لذات ابدی به سختی نکشیدن در دنیا نمیارزه...همونطور که زینب سلام الله علیها فرمودند ما رایت الا جمیلا

دقیقا نکته همینه. به قول ما بیزینسیا باید big picture رو ببینین.






عمری است دخیلم به ضریحی که نداری...


۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: frederic*chopin
پیام: ۱,۶۹۹
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.

به هر حال وقتی دو موجود بحث میکنند نمیشه به زبان معدومین حرف زد..مثال رکن بحث نبوده و برای تفهیم و ایقاع بهتر مطلب بود...و اینکه جواب اصلی همونه که وقتی فعلی از خیر علی الاطلاق با تمامی صفات ثبوتی و سلبیه اش سر میزنه پس خیر بوده و مصلحت...




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.

به هر حال وقتی دو موجود بحث میکنند نمیشه به زبان معدومین حرف زد..مثال رکن بحث نبوده و برای تفهیم و ایقاع بهتر مطلب بود...و اینکه جواب اصلی همونه که وقتی فعلی از خیر علی الاطلاق با تمامی صفات ثبوتی و سلبیه اش سر میزنه پس خیر بوده و مصلحت...


جواب سه خط آخر رو ندادی. ضمنا من با پیش فرض هات مشکل دارم. اول اون چیزایی که بدیهی گرفتی رو ثابت کن بعد ازش نتیجه بگیر.




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: frederic*chopin
پیام: ۱,۶۹۹
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
- xavi
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.

به هر حال وقتی دو موجود بحث میکنند نمیشه به زبان معدومین حرف زد..مثال رکن بحث نبوده و برای تفهیم و ایقاع بهتر مطلب بود...و اینکه جواب اصلی همونه که وقتی فعلی از خیر علی الاطلاق با تمامی صفات ثبوتی و سلبیه اش سر میزنه پس خیر بوده و مصلحت...


جواب سه خط آخر رو ندادی. ضمنا من با پیش فرض هات مشکل دارم. اول اون چیزایی که بدیهی گرفتی رو ثابت کن بعد ازش نتیجه بگیر.

منظور از برتری ...همون تفاضل افراد بر اساس تفکرات و افعال نیست بلکه تفضیل ماهیت وجودی موجود بر ماهیت شئ عدمی میباشد...داشتن فرصت برای تبدیل کمال از قوه به فعل بزرگترین موهبت برای مخلوق مکلف است...اینها حرف وپیش فرض ذهن من نیست مبانی بدیهی دینه...




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.

به هر حال وقتی دو موجود بحث میکنند نمیشه به زبان معدومین حرف زد..مثال رکن بحث نبوده و برای تفهیم و ایقاع بهتر مطلب بود...و اینکه جواب اصلی همونه که وقتی فعلی از خیر علی الاطلاق با تمامی صفات ثبوتی و سلبیه اش سر میزنه پس خیر بوده و مصلحت...


جواب سه خط آخر رو ندادی. ضمنا من با پیش فرض هات مشکل دارم. اول اون چیزایی که بدیهی گرفتی رو ثابت کن بعد ازش نتیجه بگیر.

منظور از برتری ...همون تفاضل افراد بر اساس تفکرات و افعال نیست بلکه تفضیل ماهیت وجودی موجود بر ماهیت شئ عدمی میباشد...داشتن فرصت برای تبدیل کمال از قوه به فعل بزرگترین موهبت برای مخلوق مکلف است...اینها حرف وپیش فرض ذهن من نیست مبانی بدیهی دینه...


همون کمال از قوه به فعل هم فقط در دایره موجودات معنی داره و خارج از اون بی معنیه و فضیلتی محسوب نمیشه.
متاسفانه من در چارچوب دین بحث نمیکنم وگرنه ازت اثبات پیش فرض هات رو نمیخواستم.




۱۸ دی ۱۳۹۷
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۴
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۷
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۹ پاسخ
۸,۳۸۵,۷۴۱ بازدید
۱ روز قبل
Salehm
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۶,۸۸۴ بازدید
۲ روز قبل
javibarca
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۷,۴۳۳ بازدید
۶ روز قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۴۶,۳۹۴ بازدید
۶ روز قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۷,۲۶۶ بازدید
۲۹ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۵,۶۹۶ بازدید
۲۹ روز قبل
رویا
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۸,۷۲۹ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۶,۰۲۱ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۸۰ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۷,۴۰۱ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۲۴۲ کاربر آنلاین است. (۱۳۰ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۴۲

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!