در حال دیدن این عنوان: |
۸ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
احسان جون خوش اومدی دوباره ایشالا همیشه سفر به خوشی باشه رسیدن به خیر |
||
۲۲ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: S&M&M
پیام:
۱,۸۹۲
عضویت از: ۶ اسفند ۱۳۸۶
از: ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
گروه:
- کاربران عضو |
حالا تا كي ميموني سعيد؟؟
|
||
۲۳ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
از یکشنبه صبح تعطیلم. چهارشنبه 28 م و دوشنبه 3 فروردین هم باید برم نگهبانی، بقیه روزها رو تا پنجم تعطیلم.
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۳ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو |
نگهبانی ؟ نمیترسی ؟ ؟ |
||
... | |||
۲۳ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
آداب و رسوم ازدواج در جهان* *فیجی ( هدیه ی دندان مصنوعی ) -- داماد به پدر عروس یک دست دندان مصنوعی هدیه می دهد ، که سمبل مقام و منزلت اجتماعی و سعادت و سلامتی می باشند. * فنلاند ( چشم بندی در مراسم عروسی ) -- عروس ها تاج های طلایی روی سر می گذارند. بعد از پایان مراسم عروسی، دخترهای مجرد دور عروس حلقه می زنند و چشم او را می بندند . سپس به انتظار می مانند تا عروس تاجش راروی سر یکی از ان ها قرار دهد. گفته می شود که هر دختری که تاج عروسی روی سر او قرار بگیرد عروس بعدی خواهد بود. ( حالا کی تاج می خواد؟ ) ( ریختن پول در الک ) -- عروس و داماد از جایگاه های افتخار و ابرو در مراسم جشن بر خوردار هستند . عروس یک الک یا ابکش پوشیده شده از یک شال ابریشمی را در دست نگه می دارد . زمانی که مهمانان یکی یکی پول در ان الک می ریزند، نام و مقدار وجه پرداختی شان با صدای بلند اعلام می شود. * فرانسه ( باد بزن هدیه ی عروس به میهمانان ) -- عروس به عنوان هدیه ، باد بزن های که مزین به تصاویر اسطوره ای هستند، به مهمانان می دهد. ( فنجان دو دسته ای ) -- بسیاری از تازه عروس و داماد ها به سلامتی و افتخار یکدیگر از یک فنجان دو دستع ای کنده کاری شده نوشیدنی می نوشند، این رسم در قدیم نیز رایج و متداول بود. این فنجان دو دسته به نسل های آینده منتقل می شود. |
||
۲۳ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
این همه غبار از کجا نشانی آینه ی مرا پیدا کرده است؟ا تو بگو تو که می دانی من روزها را دو پله یکی آمده ام تو که می دانی من از تکرار نام های دو سیلابی می ترسم تو که می دانی شوق رویاهای پر از مرمر سهم من از مهربانی خداست تو که می دانی ماه یکی از نامهای تو بود تو که می دانی پائیز یادمان داده است که از گناه دل بگذریم اما از کنار دل ساده نگذریم تو که می دانی . . . من هم تازه فهمیده ام که آمدنت نیمه ی مرموزی از تمام رفتنت بوده است پس وعده ی ما کنار نمی دانم های دیدار دوباره ی آن ماه که دیگر در آسمان شهر ما نیست اما هیچ کسی دلش مثل دل ما نیست تو که میدانی... |
||
۲۴ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
دلتنگم و دیدار تو درمان من است بی رنگ رخت زمانه زندان من است بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آن چه از غم هجران تو بر جان من است ... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۵ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
نام من عشق است آیــا میشناسیدم؟ زخمیام -زخمی سراپا- میشناسیدم؟ بـــا شما طـــــــــیکـــــردهام راه درازی را خسته هستم -خسته- آیا میشناسیدم؟ راه ششصدســالهای از دفتر "حــافظ" تا غزلهای شما، ها! میشناسیدم؟ این زمانم گــــرچه ابر تیره پوشیدهاست من همان خورشیدم اما، میشناسیدم پای ره وارش شکسته سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا، میشناسیدم؟ میشناسد چشمهایم چهرههاتان را همچنانی که شماها میشناسیدم اینچنین بیگــــانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا!، میشناسیدم! من همان دریایتان ای رهروان عشق رودهای رو به دریـــا! میشنـاسیدم اصل من بــــودم , بهــانه بود و فرعی بود عشق"قیس"و حسن"لیلا" میشناسیدم؟ در کف "فرهـاد" تیشه من نهادم، من! من بریدم "بیستون" را میشناسیدم مسخ کرده چهرهام را گرچه این ایام با همین دیدار حتی میشنـاسیدم من همانم, آَشنــای سالهـای دور رفتهام از یادتان!؟ یا میشناسیدم!؟ یادت بخیر استاد!!!!!! |
||
۲۵ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
در زمان حضرت علی(ع)دو تا زن ادعای مادری یک فرزند رو داشتن و همه از حل این جریان عاجز موندن مگر مولا علی(ع).وقتی که به ایشون مراجعه میشه,امیرالمومنین به جای درخواست برگه ازمایشdna!!(برای اثبات صحت ادعاشون)یک راه حل ساده پیش پاشون میذاره.میگه هر دو زن یک دست بچه رو بگیرن و بچه رو به طرف خودشون بکشن(مثل طناب کشی),هر کدوم که موفق شدن بچه رو بیشتر بکشه بچه مال اون هست.هر دو زن اینکار رو کردن تا اینکه یکی از اونها بیخیال کشیدن شد و بچه رو رها کرد.همه اصحاب و یاران گفتند که خوب معلوم شد بچه مال اون زنی هست که پیروز شده,ولی علی(ع)گفت:در واقع بچه مال اون زنی هست که دست کودک رو ول کرده و رها کردن دست کودک به این خاطر بود که میفهمید داره کودکش قربانی میشه.
|
||
۲۵ اسفند ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
آهسته از کنار من عبور کنید من روی طناب حادثه ایستاده ام و دستی مدام تمامی آشوب های جهان را در من می ریزد خانم آقا لطفاً مرا با نوازش های خود به قعر این خوشبختی عمیق پرت نکنید خوشبختی های من همیشه درد آورند |
||
۲۷ اسفند ۱۳۸۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |