رغبت
در همه کار ناتمامی...

13 سال و 15 روز از عضویت من تو این سایت گذشت. به چشم برهم زدنی هم گذشت. از کل بچه های سایت ارتباطم با زینب بیژن زاده هنوز حفظ کردم و دو سه نفر که تو اینستا همچنان فالو دارمشون. خیلیا ازدواج کردن چند تایی شون بچه دار شدند. چرخ روزگار خیلی سریع میچرخه ما هنوز گیجیم که کجاییم و آمدن مان بهر چه بود؟

King who lost the North نوشته:

البته من متوجه منظور از دو لاخ موش نشدم!
درسته عده ای حجاب ندارن اما دلشون صافه، حیا دارن! نماز و روزه شون سر جاشه! فقط مشکلشون اینه که دوست دارن دیده بشن، شکل این دیده شدن هم کوچکترین اهمیتی براشون نداره!
20 سال پیش کسی به فکرشم نمی رسید روزی برسه که تو خیابونای شهر دخترایی ظاهر بشن که تو سالن های عروسی هم نمی دیدیم! دخترایی بزک کرده با موهای بلوند و پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ(اگه بشه اسمشو مانتو گذاشت) و شلوارایی تنگتر!
20 سال طول کشید تا به اینجا رسید، صبر و حوصله ی استکبار زیاده...
گفتن چادر حجاب برتره، اما میشه برتر نبود! بین خوب و خوب تر، خوب رو هم انتخاب کنی به جایی بر نمی خوره.
میشه مانتوی گشاد و مقنعه ی بزرگ پوشید و در جامعه پا به پای مردا نقش آفرینی کرد، کسی هم نمی تونست به این حجاب ایراد بگیره، حتی اهالی مذهب.
قدم بعد گرفتن مقنعه بود.. می شه روسری بزرگ سر کرد! هم تنوع داره هم حجابه، روسری هایی بود با ضلع بیشتر از یه متر که تا کمر خانم ها می رسید، البته روسری مثل مقنعه نبود، گاهی مو بیرون میزد..
سینمامون هم شد محل ارائه ی مدل توسط زن های بازیگر و البته الگویی شدن برای دختران جوون که تا به امروز با شدت افزون تر ادامه داره..
چشم ها داشت به این قضیه عادت می کرد و کسی متوجه این آب رفتن ها نبود...
روسری ها شدن یه نوار باریک و بعضا توری و مانتوهایی که بهتره اسم بلوز و پیراهن روشون گذاشت تا مانتو..
البته نگرانی ای از بابت نیست، دل همه ی این عزیزان پاکه و چشم مردامون پاک تر!
حالا بعد از چادر، مقنعه، مانتو و روسری، رفتن سراغ شلوار، البته هنوز این دل های صاف، به جین های تنگ و پاره هم نه، به ساپورت عادت نکرده و اگه به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار ساپورت هم هست، ساپورت هایی که هر روز نازک تر و کوتاه تر میشن و ما داریم به این نقش آفرینی زنان دوشادوش مردان در جامعه عادت می کنیم!
به نظرتون بعد از این سراغ چی میرن؟!

خیابونهای شهر شده محل خودنمایی و تن فروشی(ولو صرف نگاه های گناه آلود) و نقش آفرینی زنان در جامعه! و هر روز این حیای! عریان داره زندگی های بیشتری رو به نابودی می کشونه، 20 طلاق در هر ساعت، یعنی هر روز که ما چشمامون رو باز میکنیم تا شب 480 خانواده از هم پاشیده، مدیونید اگه فکر کنید عده ای به اسم قضاوت نکردن و قضاوت نشدن و حیا داشتن! در حال تطهیر بی حجابی و بی حیایی و بی عفتی هستن و نابودی امنیت اخلاقی و بنیان خانواده در ایران!

ان شاءالله که تو بچه های سایت نداریم از این اکثریت....

بدمـائكــم ننـتـصــــر نوشته:



یعنی کار رو به جایی رسوندن که می خوام رو همین واژه بالا بیارم !

ازصفحه ی دکتر یامین پور:

در عصر "هایپر ریلیتی" همه چیز فیک می شود. هیچ چیز اصل و اصیلی باقی نمی ماند. مک لوهان به این خوشبین بود که قوای انسان توسعه پیدا می کند ولی من با بودریار هم داستانم که هیچ حقیقتی در پس و پشت نشانه ها باقی نمی ماند.
پس از تهی شدن اصالتها، الفاظ هم از معانی تهی می شود.آزادی، عدالت، مظلومیت، اخلاق و ...
دیگر هیچ لفظی بر هیچ معنایی دقیقا دلالت نمی کند.آنوقت دیگر دیالوگی نخواهد بود. دو آدم که به هیچ طریقی نمی توانند منظور خود را به دیگری منتقل کنند، چه می کنند؟! پاسخ وحشتناک است..
به خاطر خدا اینقدر معانی را دستکاری نکنید. کم کم چیزی برای فهمیدن باقی نمی ماند...

الحاقی: دوستی از تعدیل قوای قهریه به یمن ماه مبارک می گفت ،می گفت که فحش و بد و بیراه راه به جایی نمی بنده، سوالم اینه که آیا گفتمان منطقی در قاموس این پوچ اندیشان جایی داره؟! با جماعتی که مفاهیم بزرگی مثل آزادی رو مصادره به مطلوب می کنن و با لحنی تحکم آمیز و اهانت آلود سعی در تخطئه کردن جبهه ی انقلاب دارن با چه منطقی میشه صحبت کرد؟

† † † † sidarta † † † † نوشته:

عذر میخوام . مخاطبتون منم ؟

*SepideH* نوشته:

چه حوصله ای دارین رفتین پیام شخصیای قبلیتونم مرور کردین

Anis نوشته:

سلام
چرا؟ مرور خاطرات؟