در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده است این دسته که بر گردن او میبینی دستی است که بر گردن یاری بوده است |
||
حسرت نبرم به خواب آن مرداب که آرام میان دشت شب خفته است دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است |
|||
۱ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Barçelona
پیام:
۲,۴۶۴
عضویت از: ۲۵ دی ۱۳۸۷
از: اصفهان
طرفدار:
- **مـــــــــســــــــــــي** - كرايوف-ریوالدو - سپاهان - آْلـــــمـــــــان - نكونام - فرگوسن-رايكارد-یواخیم لو گروه:
- کاربران عضو |
تا در رگ تو مانده یکی قطره خون به جای در دست آز از پی فصد تو نشتر است |
||
|
|||
۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
تاب بنفشه میدهد طره ی مشک سای تو پرده غنچه میدرد خنده ی دل گشای تو |
||
حسرت نبرم به خواب آن مرداب که آرام میان دشت شب خفته است دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است |
|||
۴ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Barçelona
پیام:
۲,۴۶۴
عضویت از: ۲۵ دی ۱۳۸۷
از: اصفهان
طرفدار:
- **مـــــــــســــــــــــي** - كرايوف-ریوالدو - سپاهان - آْلـــــمـــــــان - نكونام - فرگوسن-رايكارد-یواخیم لو گروه:
- کاربران عضو |
وحی آمد کاین چه فکر باطل است رهرو ما اینک اندر منزل است |
||
|
|||
۵ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز |
||
حسرت نبرم به خواب آن مرداب که آرام میان دشت شب خفته است دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است |
|||
۵ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
مهمان_
|
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت -------------------------------------------- حافظ ت بده |
||
۵ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است |
||
حسرت نبرم به خواب آن مرداب که آرام میان دشت شب خفته است دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است |
|||
۵ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
مهمان_
|
تا گرفتارم به درد عشق وقت من خوش است وقت آنکس خوش که بنیاد گرفتاری نهاد. |
||
۵ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
دوش در حلقه ی ما قصه گیسوی تو بود تا خود شب سخن از سلسله ی موی تو بود |
||
حسرت نبرم به خواب آن مرداب که آرام میان دشت شب خفته است دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است |
|||
۶ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Mclaren_F1
پیام:
۱,۳۰۹
عضویت از: ۳۰ آذر ۱۳۸۵
از: زنجان
طرفدار:
- پرسپولیس - اسپانیا - کریم باقری - گاوس هیدینگ گروه:
- کاربران عضو |
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند -------------------------------------- حافظ |
||
اگر مثل گاو گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر مثل اسب دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند. دكتر شر... | |||
۷ مهر ۱۳۸۸
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |