در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_
|
In topic ham ghadima ye chiz dige bood ye asali bood postaye bahali midad agha hosein ham ke felan nist!khoda kone hamashon zoodtar bargardan!e
|
||
۱۲ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
(( ماهمو ستاره دیدم ... )) ماهمو ستاره دیدم ،،، عشقمو دوباره دیدم سرگذاشتم روی شونش ،،، تا به آسمون رسیدم تا به آسمون رسیدم ،،، من ستاره ها رو چیدم یک به یک قدرن احساس ،،، چیدمو تو رو ندیدم چیدمو تو رو ندیدم ،،، اشکامو بارون باریدم تو کجا رفتی با مرام ؟ ،،، ای صفای دل ، امیدم ای صفای دل امیدم ،،، غمهاتو به جون خریدم با تو تا آخر دنیا ،،، عشق تو تو قلب بیدم عشق تو تو قلب بیدم ،،، تا خود کعبت دویدم گفتم آی مردم بی روح ،،، ایناها اینه فریدم ایناها اینه فریدم ،،، اونیکه بهش مریدم فریادم رو اوج ابراست ،،، بشنو ای روح سپیدم بشنو ای روح سپیدم ،،، از ازل برات تپیدم داد زدم غریب جمعه ،،، دل به تاریکی نمیدم دل به تاریکی نمیدم ،،، به نگاه تو فقیدم (( مردی دربند )) دل گرفته ... ،،، ماهمو ستاره دیدم ... |
||
|
|||
۱۳ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_
|
گامها تند و سبك مانند گنجشكان شيطان جسم و جان غرق جوانه دردها بي ريشه و غم ها گريزان نغمه هاي شادمانه خنده ها و گريه ها چون برق و باران ارزوها بي كرانه روبهروي دنياي رنگارنگ فردا راه دور كهكشانها روزگار جاودانه |
||
۱۳ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
هر چه کنی بکن ولی از بر من سفر مکن یا که چو می روی مرا وقت سفر خبر مکن گر چه به باغ ستاده ام نیست توان دیدنم شعله مزن بر آتشم از بر من گذر مکن روز جدایی ات مرا یک نگه تو میکشد وقت وداع کردنت بر رخ من نظر مکن دیده به در نهاده ام تا شنوم صدای تو حلقه به در بزن مرا عاشق در به در مکن من که ز پا نشسته ام مرغک پر شکسته ام زود بیا که خسته ام زین همه خسته تر مکن گر چه به دور زندگی تن به قضا نهاده ام آتشم این قدر مزن رنجه ام این قدر مکن بوسف عمر من بیا تنگدلم برای تو رنج فراق می کشد خون به دل پدر مکن هر چه که ناله می کنم گوش به من نمیکنی یا که مرا ز دل ببر یا ز برم سفر مکن |
||
۱۳ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
نقل قول The Dark Lord نوشته: آلبوم های اون همون بهتر که تایید نمی شد چرا؟؟؟ مگه چی كار میكرد بنده خدا... من خودم از نظر صدایی اصلاً قبولش نداشتم ولی از نظر آهنگ سازی معلوم بود كه خیلی حالیش بود... |
||
یه دنیا یه بارسا CATALONIA IS NOT SPAIN |
|||
۱۴ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_
|
اهنگهاش محشر بود حالا صداشم زياد بد نبودا |
||
۱۴ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
باغبان من باش چه نرم و لطيف ميرويد در جهان انديشه ام تنپوش آبي آرزوهايت! و چه بيقرارند در نوازش باد ،گيسوانت. گونه هايت ژرفاي آسماني است که بي هيچ ستاره تو را درخشيد. و چه زلال چشمه هايي که تو را جوشيد و پايدار ،زميني که از شهد لبانت نوشيد. نرم و لطيف مي آيي سبز و خرامان و چه آهسته بر مي فرازي رويش قامت ام را بر جنگل سبز ديدگانت. با غبان من باش! من آن نگاه سبز ياس سپيدم. رويشي بي دغدغه بر سنگ بوته هاي عقيق و گلوگاه فرياد يک غرور بر آواز هاي مغموم حنجره ات . بر آستان مخمل ديدگانت مرا فرياد کن و بر شمعداني گل هايت مرا برويان و باغبان من باش |
||
|
|||
۱۴ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
نقل قول Blue sky نوشته: اهنگهاش محشر بود حالا صداشم زياد بد نبودا فقط من نفهمیدم این سرما خوردگیش چرا خوب نمیشد؟ |
||
برنده ی همیشگی، به عشق تو من زنده ام... به افتخار عشق تو همیشه بازنده منم... |
|||
۱۴ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_
|
|
||
۱۴ دی ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
البوم" پل " گوگوشو کیا شنیدن؟ من عاشق این البوم گوگوشم بهترین اهنگاش تو این البومن (البته همه این اهنگا قدیمین) اهنگ:گهواره البوم:پل دلم تنگه براي گريه کردن کجاست مادر کجاست گهواره من همون گهواره اي که خاطرم نيست همون امنيت حقيقي و راست همون جايي که شاهزاده قصه هميشه دختر فقيرو ميخواست همون شهري که قد خود من بود از اين دنيا ولي خيلي بزرگتر نه ترس سايه بود نه وحشت باد نه من گم ميشدم نه يک کبوتر دلم تنگه براي گريه کردن کجاست مادر کجاست گهواره من نگو بزرگ شدم نگو که تلخه نگو گريه ديگه به من نمياد بيا منو ببر نوازشم کن دلم اغوش بي دغدغه ميخواد اون بستر پاييزي مسموم اون که هر چي نفسه سبزه بريده نميدونه کسي چه سخته موندن مثل برگ روي شاخه ي تکيده دلم تنگه براي گريه کردن کجاست مادر کجاست گهواره من ببين شکوفه دل بستگي هام چه قدر اسون تو ذهن باد ميميره کجاست اون دست نوراني و موعجز بگو بياد دستمو بگيره کجاست مريم ناجي مريم پاک چرا به ياد اين شکسته تن نيست تو رگبار هراس و بي پناهي چرا دامن سبزش چتر من نيست دلم تنگه براي گريه کردن |
||
|
|||
۱۵ دی ۱۳۸۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |