در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
نقل قول آ سِد سجاد نوشته:نقل قول اگه این اتفاق افتاده پس چراهیچ کدوممون یادمون نیسخدا تو وجود ما علاقه به خودشو به صورت فطری قرار داده! حالا بستگی به ما داره که چطوری این رو بالفعلش کنیم! حتی اون کسانی که بت پرست شدن این نیاز به معبود رو درک کردن ولی تو انتخاب اون دچار اشتباه شدند! آهان گرفتم ممنون |
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
ببین سجاد جون همون طور که تو کتاب نوشته قضا یعنی "به انجام رساندن، پایان دادن، حکم کردن، حتمیت بخشیدن" یعنی یه حکم کلیه که توشم نمیشه تغییری داد، مثل ریختن دیوار کج. ولی قدر از تقدیر میاد یعنی اندازه. قدر همون چیزیه که به انسان اختیار میده. اگر همه چیزو میخواستیم بزاریم رو حساب قضا دیگه اختیاری برای انسان نمیموند. اینم این جمله کتابه که دیگه باید اینو بفهمی دیگه. موجودات جهان، از آن جهت که خداوند متعال حدود، اندازه، ویژگی، موقعیت مکانی و زمانی آن ها را تعیین میکند، مقدر به تقدیر الهی هستند؛ و از آن جهت که با حکم و فرمان و اراده الهی حتمیت می یابند و ایجاد میشوند، انجام یافته به قضای الهی هستند. طبق برداشت من قدر همون ویژگی های شیئه که باعث قضا میشه و انسان با توجه به قدر سرنوشت خودشو رقم میزنه. مثلا تو همون مثالی که نوشتی. قضای دیوار کج ریختن بود که با قدرش یعنی کجی تناسب داره. ولی اگر قدر و تقدیرش مستقیم و محکم بودن باشه قضاش هم تغییر پیدا میکنه و میشه پایداری و استقامت. گرفتی؟؟؟ |
||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول گمنام نوشته:ببین سجاد جون همون طور که تو کتاب نوشته قضا یعنی "به انجام رساندن، پایان دادن، حکم کردن، حتمیت بخشیدن" یعنی یه حکم کلیه که توشم نمیشه تغییری داد، مثل ریختن دیوار کج. ولی قدر از تقدیر میاد یعنی اندازه. قدر همون چیزیه که به انسان اختیار میده. اگر همه چیزو میخواستیم بزاریم رو حساب قضا دیگه اختیاری برای انسان نمیموند. اینم این جمله کتابه که دیگه باید اینو بفهمی دیگه. موجودات جهان، از آن جهت که خداوند متعال حدود، اندازه، ویژگی، موقعیت مکانی و زمانی آن ها را تعیین میکند، مقدر به تقدیر الهی هستند؛ و از آن جهت که با حکم و فرمان و اراده الهی حتمیت می یابند و ایجاد میشوند، انجام یافته به قضای الهی هستند. طبق برداشت من قدر همون ویژگی های شیئه که باعث قضا میشه و انسان با توجه به قدر سرنوشت خودشو رقم میزنه. مثلا تو همون مثالی که نوشتی. قضای دیوار کج ریختن بود که با قدرش یعنی کجی تناسب داره. ولی اگر قدر و تقدیرش مستقیم و محکم بودن باشه قضاش هم تغییر پیدا میکنه و میشه پایداری و استقامت. گرفتی؟؟؟ خب الان این درست! ولی وقتی ما هم مقدر به تقدیر الهی هستیم، هم انجام یافته به قضای الهی، دیگه نقش ما اینجا چیه؟ همه چی که دست خداست.. یعنی خدا هم اندازه رو تعیین کرده ، هم پایان کار دست خداست. اختیار چی میشه پس؟ |
||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول ریحانه نوشته:وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ. میشه یکی قشنگ برای من توضیح بده این آیه یعنی چی؟ عالم ذر که میگن چیه؟ بسم تعالی. این عالم ذر یه عالمی قبل این عالم. ما تو اون عالم یه دورانی بودیم و یه سری کار ها کردیم! استاد میرباقری یه جا اینطوری جهان ذر رو توضیح داد. عالم ذر یا روز الست یه روزی بود که خدا با همه انسان ها پیمان بست، یا بهتره بگم پیمان گرفت. حالا این پیمان چی بود؟ اول پیامبری حضرت محمد(ص) و دوستی با امیرالمومنین(ع). اونایی که دور اول اومدن و پیمان محکمی بستند، تو این دنیا پیامبر بودن! یعنی حضرت ابراهیم که شد خلیلالله، قبل از این دنیا تو اون دنیا (ذر) به رسالت پیامبر و ولایت امیرالمومنین شهادت داد. بعدش به مرور انسان ها همچین پیمانی بستند! ذر رو از طریق عدالت خدا هم میشه اثبات کرد! چرا منه محمد بارانی باید تو یه خانواده شهید به دنیا بیام و یه انسان دیگه تو اسرائیل؟ این همون پیمانی ه که اون روز با خدا بستیم! حالا اومدیم اینور تا پیمانمون رو انجام بدیم! یه نکته هم در مورد تو آتیش رفتن و این مسائل شنیدم ولی چون دقیقش رو یادم نیست نمیگم. |
||
|
|||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول خب الان این درست!ولی وقتی ما هم مقدر به تقدیر الهی هستیم، هم انجام یافته به قضای الهی، دیگه نقش ما اینجا چیه؟ همه چی که دست خداست.. یعنی خدا هم اندازه رو تعیین کرده ، هم پایان کار دست خداست. اختیار چی میشه پس؟ خب انسان با توجه به این قدر ها و با در نظر گرفتن تقدیر هر چیزی سرنوشت خودشو رقم میزنه دیگه. مثل همون کاری که امام علی(ع) کردن و رفتن زیر دیوار سالم نشستن با در نظر گرفتن تقدیر اون دیوار. انسان تقدیر ها رو در نظر میگیره و با توجه به تقدیر ها به قضایی اون شیئ پی میبره و انتخاب میکنه. |
||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول انسان تقدیر ها رو در نظر میگیره و با توجه به تقدیر ها به قضای اون شیئ پی میبره و انتخاب میکنه.دنبال این جمله بودم. ممنون کاملاً فهمیدم. حالا یه سوال دیگه. تو همون درس(درس خیلی سنگینی ه لامصصصب)میگه : هرچند اختیار امری مشهود و انکار ناپذیر است، اما در چارچوب برخی اندیشه ها امکان تبیین آن وجود ندارد.به عنوان مثال، کسی که عقیده دارد جهان منحصر به همین دنیای مادی است اگر با دقت به نتایج این عقیده ی خود توجه کند، متوجه خواهد شد که نمی تواند اختیار انسان را توضیح دهد.زیرا از نظر او تمام تغیرات و تحولات اشیای مادی فقط تغییرات فیزیکی و شیمیایی هستند که به صورت جبری رخ می دهند و جایی برای اراده و اختیار باقی نمی گذارند. اینم متوجه نمیشم! جهان مادی چه ربطی به اختیار داره؟ جهان مادی یعنی جهان بدون قیامت دیگه؟ |
||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: R.A.Lionel
پیام:
۷,۲۴۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: مشهد
طرفدار:
- مسی - آنری - پرسپولیس - ایران - گواردیولا، فرگوسن گروه:
- كاربران بلاک شده |
دختر آمریکایی بدون ازدواج ۱۴ بچه دارد اينم نتيجه ازادي هاي حقوق بشر غرب |
||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: Apple_158
پیام:
۵۵۰
عضویت از: ۹ آبان ۱۳۹۰
از: تهران
طرفدار:
- مسی - - پپ گروه:
- كاربران بلاک شده |
اگه آزادی و تمدن به این باشه که حیوونا از آدما با فرهنگ ترن! |
||
آتش زده بر دریا ... لب تر نکند سقا... | |||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: شعر آیینی | ||
نام کاربری: khadije.messi
پیام:
۴,۲۲۴
عضویت از: ۱۹ بهمن ۱۳۸۹
از: -
طرفدار:
- leo messi - - - - - ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ- ﺁﺭﮊﺍﻧﺘﯿﻦ - - - ﭘﭗ ﮔﻮﺍﺭﺩﻳﻮلا- تیتو ویلانووا - - گروه:
- کاربران عضو |
شمس من به پیشگاه حضرت شمسُ الشّموس: سر درس تو می آییم چون طفل دبستانی به ما تکلیف کن از روی زلفت مشق حیرانی قلم می چرخد و گرم سماعی تازه می گردیم و من در شعر می رقصم تو دائم شور می خوانی شبیه آیه ای نازل شدم در سوره ی چشمت تو از تفسیر حالاتم بخوان شرح پریشانی محول می شود احوال ما هر روز ، هر ساعت اگر دستی بچرخانی وگر چشمی بگردانی مرا « مولای رومی » کن اگر شمسی اگر نوری مرا در « طوس » زندان کن اگر شاه خراسانی ! مرا سیر الی الله است تا کویَ ت سفر کردن کجا طی طریق خانه ات را هست پایانی؟... |
||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: شعر آیینی | ||
نام کاربری: khadije.messi
پیام:
۴,۲۲۴
عضویت از: ۱۹ بهمن ۱۳۸۹
از: -
طرفدار:
- leo messi - - - - - ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ- ﺁﺭﮊﺍﻧﺘﯿﻦ - - - ﭘﭗ ﮔﻮﺍﺭﺩﻳﻮلا- تیتو ویلانووا - - گروه:
- کاربران عضو |
داستان دشت... شبیه بارش فریادها با ذکر « یا رب » ها عطش می ریخت بر روی زمین از خشکی لب ها زمین می سوخت در تب ، عاشقان در تاب بی تابی تماشایی است طرز سوختن در تاب ها تب ها چه دشتی بود : غرق داغ ، غرق درد ، غرق خون تمام دشت وصف گوشه ای از حال زینب ها جهان با آخ های استخوان ها زیر و رو می شد چه قاسم ها که افتادند زیر پای مرکب ها عسل ها مات از شیرینی شهد شهادت ها که « احلی من عسل » ها عاجزند از شرح مطلب ها قلم ها سال ها نام تو را دارند می گریند فدای مُصحف خونین تو خون مُرکّب ها... |
||
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |