در حال دیدن این عنوان: |
۱۵ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
![]() ![]() ![]() |
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام:
۳,۸۴۴
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi - یوهان کرایوف - یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!! - spain - داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!! - pep - افشین امپراتور گروه:
- کاربران عضو ![]() |
آقا بحث نکنید الکی!! ![]() اون کلانشهری که الان دارین واسش تو سر و کله هم میزنین رفت زیر آب!!! ![]() ![]() تو عمرم همچین بارونی رو تو ساری ندیده بودم!! پ.ن: حالا بازم خوبه! اگرم بمیریم لااقل میگن تو کلانشهر مرد!!! ![]() ![]() |
||
|
|||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: *mohammad.z*
پیام:
۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي - كرايف - استقلال کبییر - تيم ملي بارسلونا - جانواريو - پپ گواردیولا - قلعه نوعي گروه:
- كاربران بلاک شده ![]() |
نقل قول اون کلانشهری که الان دارین واسش تو سر و کله هم میزنین رفت زیر آب!!!![]() ![]() ![]() بفرما... کلان شهری که با دو تا قطره بارون میره زیر آب اسمش واقعا کلانشهره؟؟!!!! ![]() ![]() ![]() دوستان من هیچی نمیگم..خودتون قضاون کنید ![]() دل نوشت: ![]() من دیگه حرفی ندارم! ![]() |
||
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن "آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد " |
|||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: mahsa.barca
پیام:
۳,۰۹۹
عضویت از: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
از: esf
طرفدار:
- david villa .messi - گوارديولا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول نا اميدم كردين واقعا شما اصن تو باغ هستین؟؟ خواهش ميكنم قابلي نداشت ![]() نه فك كردم واقعا يه قضيه اي هس ، ![]() ![]() ![]() و من كلا هيچوقت تو باغ نيسم نميدونم چرا اين مدت فك كنم متوجه شدن همه ![]() ------------ باو بس كنين كلان شهر نديده هااااا ![]() ![]() |
||
به شکل نمایش کنارم مردمن | |||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: Ice.Girl
پیام:
۴,۳۰۴
عضویت از: ۸ شهریور ۱۳۸۹
از: mashhad
طرفدار:
- همه به خصوص فابرگاس - رونالدينيو - پرسپوليس - آلمان و اسپانيا - فقط علی کریمی - پپ گواریولا و یورگن کلوپ - قطبی-ابراهیم زاده گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول باو بس كنين كلان شهر نديده هااااا ب قول مه سا ايششششششش والا به خدا حالا باز ما بیایم پز حرم امام رضامونو بدیم یه چیزی ولی کلانشهر شدن که برا ما خاطرست دیگه ![]() |
||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۴
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:علی منصوریان:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول خانوم شيرزاد D: نوشته:نقل قول برا تو یکی که اصلا چیزی ندارهعاقو اينو توضيح بيشتر بدين ![]() احمدی نژاد رفت، اما ادبیات بگم بگمش رو برای مردم به یادگار گذاشت. ![]() الان منم میگم آقای ذبیح نژاد بگم شما از کلانشهر شدن ساری چه ضرر هایی میبینید؟ بگم؟ بگم اون روز کجا بودی؟ بگم کی کنارت بود؟ ![]() کلا یادگار محمود جان در ادبیات فارسی ـه. ![]() نقل قول سرداران کربلا نوشته:آقا بحث نکنید الکی!! ![]() اون کلانشهری که الان دارین واسش تو سر و کله هم میزنین رفت زیر آب!!! ![]() ![]() تو عمرم همچین بارونی رو تو ساری ندیده بودم!! پ.ن: حالا بازم خوبه! اگرم بمیریم لااقل میگن تو کلانشهر مرد!!! ![]() ![]() عجب بارونیه. ![]() ولی خدا رو شکر مسئولین آمادگی داشتند، از اول صبح آتیش نشانی و اورژانس تو آماده باش بودن و هواشناسی هم به مردم هشدار داده بود که بیرون نیان. برنامه چند روز پیش تهران درس عبرتی بود برای بقیه شهردار ها و سایت های هواشناسی. ![]() |
||
|
|||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: mahsa.barca
پیام:
۳,۰۹۹
عضویت از: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
از: esf
طرفدار:
- david villa .messi - گوارديولا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول ولی خدا رو شکر مسئولین آمادگی داشتند، از اول صبح آتیش نشانی و اورژانس تو آماده باش بودن و هواشناسی هم به مردم هشدار داده بود که بیرون نیان.اره ديگه كلانشهر شده خو ![]() ![]() |
||
به شکل نمایش کنارم مردمن | |||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۴
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:علی منصوریان:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول خانوم شيرزاد D: نوشته:نقل قول ولی خدا رو شکر مسئولین آمادگی داشتند، از اول صبح آتیش نشانی و اورژانس تو آماده باش بودن و هواشناسی هم به مردم هشدار داده بود که بیرون نیان.اره ديگه كلانشهر شده خو ![]() ![]() آفرین. ![]() تو بزودی مشاور حقوقی نظرات میشی. ![]() |
||
|
|||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: mahsa.barca
پیام:
۳,۰۹۹
عضویت از: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
از: esf
طرفدار:
- david villa .messi - گوارديولا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول محــمــد نوشته:نقل قول خانوم شيرزاد D: نوشته:نقل قول ولی خدا رو شکر مسئولین آمادگی داشتند، از اول صبح آتیش نشانی و اورژانس تو آماده باش بودن و هواشناسی هم به مردم هشدار داده بود که بیرون نیان.اره ديگه كلانشهر شده خو ![]() ![]() آفرین. ![]() تو بزودی مشاور حقوقی نظرات میشی. ![]() بخدا ديگه مغزم جواب نميده ![]() ![]() خب الان راست و حسيني ![]() ![]() هان راسي اون خدايا مناداست هااااا ![]() پ ن : ![]() |
||
به شکل نمایش کنارم مردمن | |||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۴
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:علی منصوریان:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو ![]() |
من سکوت میکنم.![]() |
||
|
|||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
![]() ![]() نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۴
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:علی منصوریان:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو ![]() |
شب اول قبر آیتالله شیخ مرتضی حائری قدس سرّه، برایش نماز لیلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بین مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم یک سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم،. چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن... وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور و وحشتافزا! صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست میکرد. به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود. بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم جیغ بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد. بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: - خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم.... همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. نوری چشم نواز آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند. بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم: راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند: - من علی بن موسی الرّضا(ع) هستم. آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد. ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره) السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا. ![]() تو آقایی من غلامرضا، یا ابالحسن یا امام رضا... |
||
|
|||
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
|
![]() ![]() ![]() |
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |