در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 5 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. چهارشنبه؛ 24 اسفند و سیزدهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: مناسک حج به پایان رسیده؛ و روزهای بودن با پیامبر خدا رو به پایان است. شب گذشته جبراییل، از سوی خداوند رحمان برای رسول خاتم پیامی مهم آورده: "نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است. اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به علی بن ابیطالب بسپار. که من زمین را بدون عالِمی که اطاعت من و سرپرستیاَم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبرم باشد رها نخواهم کرد." [42] پیامبر، فرمان خدا را اطاعت کرد و آنچه از میراث انبیاء در دستش بود، به حجتِ پس از خود منتقل نمود. صُحٌف آدم، نوح، ابراهیم؛ تورات و انجیل؛ عصای موسی و انگشتر سلیمان؛ و ... امروز پیامبر برای چندمین بار افضلیت علی را نسبت به سایر مومنان یادآور شد و برای آنکه تا همیشه در یادها باقی بماند که علی، «امیر مومنان» است، از مسلمانان خواست بنا به دستور خداوند[43] یک به یک نزد علی بن ابیطالب بروند و بر او اینچنین درود بفرستند: «السلام علیک یا امیرالمومنین»[44] منبع : پایگاه علمی فرهنگی محمد ص |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۷ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 4 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. پنجشنبه؛ 25 اسفند و چهاردهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: امروز پیامبر، مکه را به قصد مدینه ترک میگوید. مکه بی تابِ رفتن حبیب خداست. چه زود این ده روزِ بودن با پنج تن آل عبا گذشت. روز گذشته بِلال به فرمان پیامبر به مردم ندا داد تا همگان – جز افراد ناتوان و معلول - برای ترک مکه به سوی «غدیر خُم» آماده شوند. امروز نه تنها حاجیانی که مسیر بازگشت به شهر و دیارشان از سوی غدیر بود، بلکه تمامی اهل یمن هم که باید از جهت مخالف غدیر به خانه و کاشانه خویش باز میگشتند، به سوی غدیر به راه افتادند. حتی اهل مکه نیز رسول خاتم را تا غدیر خُم همراهی نمودند. چراکه این، فرمانی بود از جانب خداوند حکیم برای اعلان امری عظیم. امری که اگر ابلاغ نمیشد، 23 سال زحمت رسول رحمت بی نتیجه میماند. آری؛ خداوند به رسولش چنین وحی میکند: "یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ – فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ – وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ"[45] ای پیامبر؛ ابلاغ کن آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده - درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب - و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای. پایگاه علمی فرهنگی محمد ص |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۷ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
روزی دو نفر، یکى شيعه و دیگرى سنى، در خانه اى با هم زندگی مى کردند. یک روز برادر سنى به سفر رفت و در راه بود که برادر شيعه زنگ زد به او و گفت: "سریع برگرد خونه که کار بسیار بسیار واجبى دارم". سنى گفت: "الان تو راهم نمى شه".⏬ شيعه اصرار کرد و سنى باز قبول نمی کرد.⏬ آخر آنقدر اصرار کرد که سنى قبول کرد که برگردد. وقتی برگشت گفت: "کار مهمت چى بود؟" شيعه گفت: "هيچى؛ فقط خواستم بگم دوستت دارم، و تو دوست منى. همین". سنى عصبانی شد و گفت: "فلان فلان شده مگه مرض دارى این همه راه منو کشوندى که همینو بگی؟ مگه آزار دارى؟" شيعه گفت: "این همون حرفیست که شما در مورد پیغمبر می زنيد.می گویيد پیامبر(ص) این همه مردمو معطل کرده، وقتی به غدیر خم می رسه دستور توقف می ده، می گه اونایی که جلو افتادن بگين برگردند و صبر می کنیم اونایی که نرسیدن برسن. می گن آنقدر هوا گرم بوده که مردم زير شکم شتر پناه می بردند و عبا روی سرشون می انداختند. تعدادشون ۱۲۰هزار نفر بوده. آن وقت پیغمبر این همه آدم رو معطل کنه بگه على " ع " فقط دوست منه؟! |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۷ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام:
۳,۸۴۴
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi - یوهان کرایوف - یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!! - spain - داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!! - pep - افشین امپراتور گروه:
- کاربران عضو |
عایشه همواره به خلافت عثمان اعتراض می کرد و می گفت: «این پیرمرد خرفت را بکشید! خدا او را بکشد! او کافر شده است!» دشمنی عایشه نسبت به عثمان از همه بیشتر بود. او پیراهن رسول خدا را در منزل خود آویخته بود: «هنوز پیراهن رسول خدا کهنه نشده ولی عثمان سنت پیامبر را کهنه کرده». با وجود دشمنی که عایشه نسبت به عثمان داشت، پس از مرگ عثمان، عایشه زمانی که جریان بیعت با علی (ع) را شنید، موضع گیری جدیدی را در پیش گرفت. او گفت: «اگر امر خلافت به علی برسد، در حالی که عثمان مظلومان به قتل رسید، آرزو دارم آسمان به زمین آید و جهان فانی شود. هنگام سفر به بصره او به منزل ام سلمه رفت تا او را هم با خود ببرد. ولی ایشان در جوابش گفت: «دیروز به عثمان دشنام می دادی و او را سرزنش می کردی. تو را چه شده که امروز قصد خون خواهی او را داری؟ آیا فضایل علی (ع) را فراموش کردی؟ اگر یادت رفته من یادت بیاورم. بیاد آور آن روزی را که در خدمت پیامبر بودیم که پدرت، ابوبکر، به همراه عمر به محضر رسول خدا شرف یاب شد و به رسول خدا عرض کرد: «یا رسول الله! ما قدر و منزلت مصاحبت با تو را نمی دانیم. ما را تعلیم دهید که چه کسی از شما فرمانروای ماست؟» حضرت فرمود: «من مقام و مرتبه جانشین خود را می دانم ولی فعلا صلاح نمی دانم که او را معرفی کنم چون از طرف وی متفرق می شوید. مثل بنی اسرائیل که از کنار هارون متفرق شدند». پس از بیرون رفتن آن دو من از رسول خدا پرسیدم: «ای رسول خدا خلیفه شما چه کسیست؟» فرمود: «آنکس که نعلین مرا پاره دوزی می کند». از خدمت آن حضرت بیرون آمدیم و دیدیم که حضرت علی (ع) نعلین آن حضرت را پاره دوزی می کند. عایشه گفت: «بله! یادم هست». ام سلمه گفت: «پس به کجا می روی؟» گفت: «برای اصلاح امر امت به بصره می روم!» رسول خدا فرمود: «به زودی بعد از من فتنه ای بر پا می شود. در آن زمان بر شما واجب است که در رکاب علی باشید. چرا که او جدا کننده حق و باطل و او امیر مومنان است». حدیثی که از پیامبر و از قول بزرگان اهل سنت نقل شده است: «من و علی 14000 قبل از خلقت آدم به صورت نوری بودیم در ید قدرت الهی. هنگامی که خداوند متعال آدم را خلق کرد، ما را در صلب آدم قرار داد. پیوسته با هم بودیم تا در صلب عبد المطلب از هم جدا شدیم. پس نبوت را در من و خلافت را در علی (ع) ظاهر ساخت». پ.ن: بخش هایی از کتاب صوتی شبهای پیشاور. اگر دوستان فرصت داشتند، به یکبار گوش کردنش که حتما می ارزه. دو تا کلیپ نمایش نامه رادیویی، برگرفته از کتاب شبهای پیشاور. اکثر سوالاتی که تو ذهن ما شکل می گیره رو کامل و بسیار زیبا پاسخ میده! هر بچه شیعه ای باید این نکات رو بدونه! |
||
|
|||
۱۷ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 3 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. جمعه؛ 26 اسفند و پانزدهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: پیامبر و همراهانش پس از خروج از مکه به منطقه «سیرف» رسیدند و از آنجا به «مرالظهران» رفتند. هنوز تا «غدیر خم» سه روز دیگر راه دارند. این چه امر مهمی است که همگان باید برای دانستنش در «غدیر خم» حاضر باشند؟ و چرا غدیر؟ مسلمانان که همگی در مکه گرد رسول خدا جمع بودند. چرا همان جا پیامبر پیامش را نگفت؟ از مکه تا غدیر پنج روز راه است. چرا 5000 نفر از شهر مکه و 12000 از اهل یمن که مسیرشان در جهت غدیر نیست، نیز باید در کنار سایر حاجیان، این مسافت طولانی تا غدیر را بپیمایند؟ شاید دلیلش آن بود که رسول خدا نمیخواست موضوع دیگری این امر مهم، این رسالت عظیم، این پیام الهی را تحت الشعاع خود قرار دهد. اگر این پیام مهم که همگان به شوق شنیدنش گامهای خود را تا غدیر بلندتر و تندتر بر میدارند، در مکه، در مِنا، در صحرای عرفات، ... گفته میشد، آیندگان اهمیت آن را و شاید هم خود پیام را لابلای مناسک حج و خاطرات حجة الوداع گم میکردند. و نیز آنها که این پیام خداوند به مذاقشان خوش نمیآمد، راحتتر میتوانستند خاطرهاش را محو سازند. پیامبر باید همگان را تا غدیر میکشاند تا کسی نتواند بزرگترین پیام پروردگار به آدمیان را فراموش کند؛ تا کاروانیانی که از راه شام، عراق، مدینه و ... از همین مسیر و از غدیر عبور میکنند و خود را به مکه میرسانند، دهان به دهان خاطرهی حضور پیامبر و بیعت امتش را در غدیر، در دل ها زنده کنند؛ تا جای تأمّلی باشد برای آیندگان که: چرا رسول رحمت 120000 نفر را در گرمای عربستان تا منطقهای که پنج روز از مکه فاصله داشت، جمع کرد و مردم در آن بیابان خیمه زدند و سه روز در غدیر توقف کردند؟ مگر چه امر مهمی در کار بود؟ منبع : پایگاه علمی فرهنگی محمد ص |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 2 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. شنبه؛ 27 اسفند و شانزدهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: کاروان حجاج منزل به منزل پیش میرود تا به میعادگاه رسد. امروز «عسفان» میزبان رسول خاتم و نور چشم او علی است. همگان جایگاه و فضیلت علی را نزد خداوند رحمان و رسول رحمتش میدانستند؛ عدّهای محبت علی در جانشان میجوشید و خدای را به سبب وجود بوتراب شکر میکردند؛ و دیگرانی به این همه فضیلت و برتری رِشک میورزیدند. آنچنان کینه و حسد قلبشان را تاریک کرد که کلام خدا را هم درنیافتند که فرمود: ای مردم! وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا[46]؛ به علی حبل متین الهی چنگ زنید.[47] علی، دژ محکم من است که هر که بدو پناه آورد، از عقوبت من در امان خواهد بود[48]؛ و هر که او را دوست بدارد، بهشت اعلا را نصیب خود ساخته است. [49] منبع : پایگاه علمی فرهنگی محمد ص |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
پاورقی های مربوط به روزشمار غدیر رو به دلیل اینکه زیاده تو یه ارسال جداگانه قرار میدم.
|
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
"غدیر"کربلای عوام بود و"کربلا"غدیر خواص؛در"غدیر"باآنکه بیعت گرفته شد،جفا شد؛ولی در"کربلا"بااینکه بیعت برداشته شد،وفا شد. "غدیر"روز تبرّک یافتن ولایت از برکت"علی"است.عید ولایت پيشاپيش مبارک. |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
غدیر: یعنی آنانکه از امام جلو زده اند برگردند وآنانکه ازامام عقب مانده اند برسند...... تا با ولایت حرکت کنند....... |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها یک روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. یکشنبه؛ 28 اسفند و هفدهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: پیامبر و همراهانش امروز به منطقه «قدید» میرسند. تا غدیر چند ساعتی مانده. مسلمانان به امامت رحمت عالمیان نماز جماعت را برگزار کردهاند و هنوز از جای خویش برنخاستهاند که حبیب خدا دست سوی آسمان بلند میکند و آنگونه که همه بشنوند، میگوید: "بارخدایا؛ محبت علی را در سینهی مومنان قرار ده؛ و هیبت و عظمتش را در سینهی منافقان!" [50] و خداوند رحمان استجابت دعای خویش را اینچنین اعلام فرمود: "إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا"[51] همانا آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، [خداوند] رحمان در [دلها] برای آنها مودت و محبت قرار میدهد. و اینچنین همگان میفهمند ایمان به خدا و محبت به علی در کنار هم جمعاند و آنکه به علی حُب ندارد، ایمان ندارد! [52] |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۰ مهر ۱۳۹۳
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |