به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۸ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
The Emperor
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام: ۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ
- یوهان کرویف
- پرسپولیس
- اسپانیا، آرژانتین
- احمد عابدزاده، کریم باقری
- فرانک ریکارد
- افشین امپراطور
گروه:
- لیگ فانتزی
- کاربران عضو
- مدیران کل
افتخارات
نقل قول
wilson نوشته:

واس من هیدن و لیتو و ویلسون فرق نداره

نفرت انگیزان...






عمری است دخیلم به ضریحی که نداری...


۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نام کاربری: a.fcb
پیام: ۵۷۵
عضویت از: ۱ آذر ۱۳۹۴
از: تهران
طرفدار:
- مسی،اینیستا،ماسکرانو
- -
- تیم ملی
- آرژانتین
- مهدی طارمی
- لوییز انریکه
- کیروش
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
روح خدا در کالبد زمان نوشته:

نقل قول
wilson نوشته:

واس من هیدن و لیتو و ویلسون فرق نداره

نفرت انگیزان...




دقیقا خداروشکر ندا نیست...




بعضی وقتا
یه نگاه آشنا از بین هزارتا نگاه
میتونه تک تک سلول های بدنت رو بلرزونه...
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
The Emperor
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام: ۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ
- یوهان کرویف
- پرسپولیس
- اسپانیا، آرژانتین
- احمد عابدزاده، کریم باقری
- فرانک ریکارد
- افشین امپراطور
گروه:
- لیگ فانتزی
- کاربران عضو
- مدیران کل
افتخارات
نقل قول
wilson نوشته:

نقل قول
روح خدا در کالبد زمان نوشته:

نقل قول
wilson نوشته:

واس من هیدن و لیتو و ویلسون فرق نداره

نفرت انگیزان...




دقیقا خداروشکر ندا نیست...








عمری است دخیلم به ضریحی که نداری...


۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Queen of Forumhall
نام کاربری: Daughter.of.Eve
نام تیم: مالاگا
پیام: ۶,۹۵۲
عضویت از: ۲۰ مهر ۱۳۹۰
از: تبريز
طرفدار:
- مسي
- پویول-ژاوی-کرایف
- تراکتور سازی تبریز(تيراختور)
- آرژانتين و اسپانيا
- پپ گوارديولا
گروه:
- کاربران عضو
- مدیران انجمن
- مترجمین اخبار
- لیگ فانتزی
نقل قول
ASepidehN نوشته:

گاهی وقتا مجبوری یه شرایطی رو به خودت تحمیل کنی..
چون میدونی به هر نحوی کنارش بودن از اصلا کنارش نبودن بهتره..


بعدا از این کار پشیمون میشی! بعضیا رو باید بزاری برن چون وقت رفتنشون رسیده! فقط میشه به تعویق انداخت!




۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نام کاربری: mahsagh
پیام: ۱,۸۵۹
عضویت از: ۳۰ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
- کاربران عضو
- مترجمین اخبار
- ناظرين انجمن


راست میگه...




۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
The Emperor
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام: ۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ
- یوهان کرویف
- پرسپولیس
- اسپانیا، آرژانتین
- احمد عابدزاده، کریم باقری
- فرانک ریکارد
- افشین امپراطور
گروه:
- لیگ فانتزی
- کاربران عضو
- مدیران کل
افتخارات
نقل قول
AnisSN نوشته:

بعدا از این کار پشیمون میشی! بعضیا رو باید بزاری برن چون وقت رفتنشون رسیده! فقط میشه به تعویق انداخت!

درسته بخووون...










عمری است دخیلم به ضریحی که نداری...


۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام: ۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi
- یوهان کرایوف
- یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!!
- spain
- داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!!
- pep
- افشین امپراتور
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
نقل قول
AnisSN نوشته:

نقل قول
ASepidehN نوشته:

گاهی وقتا مجبوری یه شرایطی رو به خودت تحمیل کنی..
چون میدونی به هر نحوی کنارش بودن از اصلا کنارش نبودن بهتره..


بعدا از این کار پشیمون میشی! بعضیا رو باید بزاری برن چون وقت رفتنشون رسیده! فقط میشه به تعویق انداخت!


سپیده ی قتلمه نشناس تحلیلت از این شرایط غلطه. با انیس خانم موافقم




مستان سلامت می کنند
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نام کاربری: aammiinn
پیام: ۸,۳۵۶
عضویت از: ۲۱ دی ۱۳۸۹
از: ı̴̴̡ ̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı
طرفدار:
- داوید ویا - ژاوی - مسی - پویول
- رونالدینیو
- پرسپولیس - پدیده
- آرژانتین
- کریم باقری - علی کریمی
- سر الکس - یورگن کلوپ
- یحیی گل محمدی
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
نقل قول
mahsagh نوشته:



راست میگه...

والا به مولا !




...Unstoppable




ذاتاً دلم پیر،
رفتم جلو بدون پلن B،
که یعنی یا باید بگندی،
یا بری جلو دهنا رو ببندی!!
نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Lord of Newsfell
نام کاربری: Hidden_Glance
پیام: ۱,۸۴۷
عضویت از: ۷ خرداد ۱۳۹۴
از: قزوین
طرفدار:
- MESSI/De Jong/Ter Stegen
- XAVI/PUYOL
- PERSPOLIS
- ARGENTINA
- PEP/ENRIQUE/KLOPP
گروه:
- کاربران عضو
من به مدرسه می رفتم تا درس بخوانم.
تو به مدرسی می رفتی. به تو گفته بودند باید دکتر شوی.
او هم به مدرسه می رفت اما نمی دانست چرا!

من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم می گرفتم.
تو پول تو جیبی نمی گرفتی. همیشه پول در خانه شما دم دست بود.
او هر روز بعد از مدرسه، کنار خیابان آدامس می فروخت.

معلم گفته بود انشا بنویسید.
موضوع این بود: «علم بهتر است یا ثروت؟»
من نوشته بودم علم بهتر است. مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید.
تو نوشته بودی علم بهتر است، شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی.
او اما انشا ننوشته بود... برگه او سفید بود، خودکارش روز قبل تمام شده بود.
معلم آن روز او را تنبیه کرد. آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد. هیچکس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد. خوب، معلم نمی دانست که او پول خرید خودکار را نداشت و شاید هم نمی دانست ثروت و علم گاهی به هم گره می خورند.گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت...
من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد.
تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید.
او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید...
سال های آخر دبیرستان بود...
باید آماده می شدیم برای ساختن آینده.
من باید بیشتر درس می خواندم و دنبال کلاس های تقویتی و کنکور بودم.
تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده بهتری رقم می زد.
او اما نه انگیزه داشت، نه پول. درس را رها کرده و دنبال کار می گشت...
روزنامه چاپ شده بود.
هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت...
من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در قبولی های کنکور جستجو کنم.
تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی.
او اما نامش در روزنامه بود... روز قبل در یک دعوای خیابانی، کسی را کشته بود!

من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی، کسی را کشته است.
تو هم آن روز مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه، آن را به کناری انداختی.
او اما آنجا بود... در بین صفحات روزنامه!
برای اولین بار بود که در زندگی اش این همه به او توجه شده بود...
چند سال گذشت...
وقت گرفتن نتایج بود.
من منتظر گرفتن مدرک دانشگاهی ام بودم.
تو می خواستی با مدرک پزشکی ات، برگردی؛ همان آرزوی دیرینه پدرت.
او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود.
وقت قضاوت بود.
جامعه ما همیشه قضاوت می کند.
من خوشحال بودم که مرا تحسین می کنند.
تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند.
او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کند..

من موفقم؛ من می گویم نتیجه تلاش خودم است!
تو خیلی موفقی؛ تو می گویی نتیجه پشتکار خودت است!!
او اما زیر مشتی خاک است... مردم می گفتند مقصر خودش است...!

من، تو و او؛
هیچ گاه در کنار هم نبودیم.
هیچ گاه یکدیگر را نشناختیم.
اما من و تو اگر به جای او بودیم، آخر داستان چگونه بود؟؟
هر روز از کنار مردمانی می گذریم که یا من اند، یا تو و یا او؛
و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آنِ من است و نه تقصیرهای او به همگی از آنِ اوست...


پ.ن: کمی سکوت، کمی فکر و آهی از ته دل..




خیلی وقته تو مجلس شما نمی رقصم
آخه منم دیگه از سَرای بُریده می ترسم...
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Queen of Newsfell
نام کاربری: Heavenly.Girl
نام تیم: پورتو
پیام: ۱۲,۸۵۳
عضویت از: ۵ اسفند ۱۳۹۲
از: تهران
طرفدار:
- ليونل مسي
- لیونل مسي
- پرسپوليس
- ایران
گروه:
- کاربران عضو
- لیگ فانتزی
- ناظرين انجمن
- مدیران اخبار
نقل قول
Hidden Glance نوشته:

من به مدرسه می رفتم تا درس بخوانم.
تو به مدرسی می رفتی. به تو گفته بودند باید دکتر شوی.
او هم به مدرسه می رفت اما نمی دانست چرا!

من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم می گرفتم.
تو پول تو جیبی نمی گرفتی. همیشه پول در خانه شما دم دست بود.
او هر روز بعد از مدرسه، کنار خیابان آدامس می فروخت.

معلم گفته بود انشا بنویسید.
موضوع این بود: «علم بهتر است یا ثروت؟»
من نوشته بودم علم بهتر است. مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید.
تو نوشته بودی علم بهتر است، شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی.
او اما انشا ننوشته بود... برگه او سفید بود، خودکارش روز قبل تمام شده بود.
معلم آن روز او را تنبیه کرد. آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد. هیچکس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد. خوب، معلم نمی دانست که او پول خرید خودکار را نداشت و شاید هم نمی دانست ثروت و علم گاهی به هم گره می خورند.گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت...
من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد.
تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید.
او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید...
سال های آخر دبیرستان بود...
باید آماده می شدیم برای ساختن آینده.
من باید بیشتر درس می خواندم و دنبال کلاس های تقویتی و کنکور بودم.
تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده بهتری رقم می زد.
او اما نه انگیزه داشت، نه پول. درس را رها کرده و دنبال کار می گشت...
روزنامه چاپ شده بود.
هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت...
من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در قبولی های کنکور جستجو کنم.
تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی.
او اما نامش در روزنامه بود... روز قبل در یک دعوای خیابانی، کسی را کشته بود!

من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی، کسی را کشته است.
تو هم آن روز مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه، آن را به کناری انداختی.
او اما آنجا بود... در بین صفحات روزنامه!
برای اولین بار بود که در زندگی اش این همه به او توجه شده بود...
چند سال گذشت...
وقت گرفتن نتایج بود.
من منتظر گرفتن مدرک دانشگاهی ام بودم.
تو می خواستی با مدرک پزشکی ات، برگردی؛ همان آرزوی دیرینه پدرت.
او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود.
وقت قضاوت بود.
جامعه ما همیشه قضاوت می کند.
من خوشحال بودم که مرا تحسین می کنند.
تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند.
او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کند..

من موفقم؛ من می گویم نتیجه تلاش خودم است!
تو خیلی موفقی؛ تو می گویی نتیجه پشتکار خودت است!!
او اما زیر مشتی خاک است... مردم می گفتند مقصر خودش است...!

من، تو و او؛
هیچ گاه در کنار هم نبودیم.
هیچ گاه یکدیگر را نشناختیم.
اما من و تو اگر به جای او بودیم، آخر داستان چگونه بود؟؟
هر روز از کنار مردمانی می گذریم که یا من اند، یا تو و یا او؛
و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آنِ من است و نه تقصیرهای او به همگی از آنِ اوست...


پ.ن: کمی سکوت، کمی فکر و آهی از ته دل..


ماله کتاب من و مائه..خونده بوده بودم قبلا...بی نظیره!
واقعا یه سریا دارن تقاص چیزی رو میدن که توش هیچ نقشی نداشتن ...





Don't pay attention to people
who don't pay attention to you
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۶,۵۹۵ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۱۵,۷۰۳ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۸ پاسخ
۸,۳۵۱,۹۷۷ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۴,۲۴۹ بازدید
۲۳ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۲,۳۶۹ بازدید
۲۳ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۶,۰۶۴ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۳,۴۹۲ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۶۵۹ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۲۹ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۹۵۵ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۹۲ کاربر آنلاین است. (۱۴۴ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۹۲

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!